اکنون کجايی ای خود ديگر من؟
آيا در اين سکوت شب بيداری؟
بگذار نسيم پاک
تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند.
کجايی ای ستاره زيبای من؟
تيرگی زندگی مرا در آغوش کشيده
و اندوه بر من چيره گشته است.
لبخندی در فضا بزن؛
که خواهد رسيد و مرا جانی دوباره خواهد داد!
از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمايتم خواهد کرد!
کجايی ای محبوب من؟
آه ؛ چه بزرگ است عشق!
و چه بی مقدارم من !
نظرات شما عزیزان:
[ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:عشق و دیگر هیچ, ] [ 20:21 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[